part54

تهیونگ: بله
پدربزرگ: جونسو بهم گفت اون دختره دوست دختره درسته
تهیونگ: نه نیست من خودم یه دوست دختر دیگه دارم
رانا: تهیونگ چی میگی دوست دختر داری؟
تهیونگ: اره میخوای بگم کیه
با پام زیر میز زدم رو پای تهیونگ
سرمو تکون دادم
رانا: بگو
تهیونگ:تازه باهاش آشنا شدم
رانا: یه روز بیارش
تهیونگ: حتما خب ما بریم دیگه ا/ت بیا بریم
جونهو: ا/ت با من میاد
ا/ت: بابا من میخوام با تهیونگ برم
جونهو: نهه
تهیان: تهیونگ منو میبری دانشگاه
تهیونگ: باشه بیا

تهیونگ
تهیان: تهیونگ ببخشید
تهیونگ: برای چی؟
تهیان: من به ا/ت گفتم
تهیونگ: که چی؟
تهیان: که قبلا دوسش داشتی
تهیونگ: چی؟
تهیان: ا/ت همون دخترست که تو کافه کار میکرد درسته
تهیونگ: اره ولی من دوسش نداشتم
تهیان: من بهش گفتم
تهیونگ: باشه چون داداشمی میبخشمت
تهیان: واقعا؟
تهیونگ: اهمم

یک ساعت بعد
ا/ت: رئیس جلسه های این هفته
تهیونگ: امروز جلسه دارم؟
ا/ت: امروز خیر فردا ساعت ۲ هست
تهیونگ:اهمم ممنون میتونی برام یه قهوه بیاری
ا/ت: چشم

چند دقیقه بعد
تهیونگ: من گفتم یکی
ا/ت: یکی برای خودم اوردم وقت داری یکم حرف بزنیم
تهیونگ: باشه بیا ا/ت
ا/ت: جانم
تهیونگ: به رئیست میگی جانم به دوست پسرت بگم؟
ا/ت: نه رئیس نگو راستش شما از دوست پسر من جذاب تر هستی من از شما بیشتر خوشم میاد
تهیونگ: 😏😅
ا/ت: خندیدی
تهیونگ: نه من نخندیدم ولی من دوست دختر دارم
دستمو گذاشتم روی دستش
ا/ت: رئیس کیم من جذاب تر از دوست دخترت نیستم
تهیونگ: نه
ا/ت: اسم دوست دخترت چیه؟
تهیونگ: کیم ا/ت
ا/ت: چه اسم خوشگلی فکر کنم خیلی دوسش داری
تهیونگ:اره
ا/ت: حیف شد من خیلی از شما خوشم میومد
تهیونگ: میخوای به دوست پسرت خیانت کنی
ا/ت: اگر تو دوست پسرم بشی اره
تهیونگ: من به دوست دخترم خیانت نمیکنم
ا/ت: باشه ببخشید
ا/ت دستمو گرفت بوسه ای به لبم زد
تهیونگ: یعنی این تهیونگ رو بیشتر از اون تهیونگ رو دوست داری؟
ا/ت: اون تهیونگ خیلی بی احساسه ولی این تهیونگ خیلی سک***سیه
تهیونگ: جان؟
ا/ت: جذاب و خوشتیپ و سردی من بخاطر همین ازت خوشم میاد
تهیونگ: 😅 راستی تهیان دیشب بهت چی گفته بود
ا/ت: تهیونگ تو بودی ۲۰۰تا قهوه سفارش دادی به نام هیون
تهیونگ: اره من بودم تهیان احمق گفت به نام هیون
ا/ت: پس فکر کنم خودت کفشتو خریده باش
تهیونگ: ولی تو قهوه هارو درست کرده بودی

#فیک
#سناریو